یادداشت ....
یک کشور برای رسیدن به نقطۀ مطلوب از نظر اقتصادی، نیاز به یک برنامه جامع و دقیق دارد که در آن از یک سویی نیازها و مشکلات به صورت شفاف و بدون اغماض ذکر شده باشند و از سوی دیگر، داشتهها و ظرفیتهای کشور بدون خودبزرگبینی و یا خودکمبینی شناسایی و احصاء شده باشند و در نهایت ارتباط هدفمند و منطقی بین این دو را در بر بگیرد.
تمرکز روی داشتهها را باید اولین گام برای رسیدن به توسعه اقتصادی دانست بطوریکه میتوان ادعا کرد هیچ کشوری بدون شناخت و آگاهی از داشتههای بومی و سرزمینی و بدون آمایش سرزمین و اولویتبندی نیازها و چالشهای خود، هرگز نتوانسته به توسعه برسد. به عبارت بهتر، یک کشور برای رسیدن به نقطۀ مطلوب از نظر اقتصادی، نیاز به یک برنامه جامع و دقیق دارد که در آن از یک سویی نیازها و مشکلات به صورت شفاف و بدون اغماض ذکر شده باشند و از سوی دیگر، داشتهها و ظرفیتهای کشور بدون خودبزرگبینی و یا خودکمبینی شناسایی و احصاء شده باشند و در نهایت ارتباط هدفمند و منطقی بین این دو را در بر بگیرد.
در چنین برنامهای میتوان به وضوح به نقش نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل رشد و توسعه پی برد و دانست که بدون حضور فعال و مؤثر نخبگان و متخصصان بومی، عملاً وجود هیچ مزیت و اندوختهای نمیتواند ضامن توسعه باشد بلکه حتی ممکن است دلیل بدرفتاری اقتصادی و یا حتی توهم سرمایهداری شود. در واقع، اغلب کشورهای جهان سوم، جوامعی هستند که برخورداری از یک مزیت بومی را ثروت لایتناهی دانسته و با اقدام به خامفروشی و بدون توجه به ارزشافزوده، به درآمدهای بالا اما مقطعی رسیدهاند که همین درآمدها سبب توهم سرمایهداری شده است؛ بدون آنکه مسئولان آن کشورها بدانند به ازای دریافت مبالغی ناچیز و رسیدن به اهداف کوتاهمدت اقتصادی، چوب حراج را به دارایی یک ملت زدهاند.
در این بین، کشورهای توسعهیافته با تزریق تفکر و ایده نخبگان و دانشگاهیان و نگاه ارزشمحور به مزیتهای بومی، از کمترین داشتهای، بیشترین سود را میبرند و تقریباً هیچ یک از منابع و معادن خود و ظرفیتهای طبیعی خود را قبل از ارزشافزوده به بازار عرضه نمیکنند.
در این کشورها، نیروی انسانی حلقه واسط بین داشتههای سرزمینی و مشکلات و چالشهای توسعهای است؛ به همین دلیل از همان ابتدا ریلگذاری به شکلی است که ظرفیتهای بومی برای رفع مشکلات و تسریع روند توسعهای، در اختیار نیروی انسانی نخبه و کارآزموده قرار بگیرد؛ نیروی انسانی که پیشتر برای این نقشآفرینی در دانشگاه و صنعت تربیت شده و آموزشها و مهارتهای لازم را فراگرفته است؛ این یعنی، نظام آموزشی کشورهای توسعهیافته دقیقاً میداند چرا و چگونه باید نیروی انسانی نخبه را تربیت کند که در نهایت این نیروی تربیتشده با قرارگیری در چرخه خدمترسانی به جامعه و حس مسئولیتپذیری اجتماعی، بتواند رکن مقاوم توسعه باشد.
دکتر سید حسین آقا سید مرتضی
رئیس هیات موسس دانشگاه علمی کاربردی