سيدحسين آقاسيدمرتضي

يك قرارداد بين‌المللي براي تدوين و وقوع، همكاري همه‌جانبه قدرت‌هاي جهاني را مي‌طلبد و برپايي نشست‌هايي در اين زمينه براي رسيدن به يك توافق بين‌المللي يك افتخار ديپلماتيك براي يك كشور است كه موفق شده جهان را به سمت خود جلب و مطالبات خود را در زمينه منافع ملي خود مطرح كند. از طرفي قانع كردن ابرقدرت‌هاي جهان در راستاي همكاري‌هاي بين‌المللي نيز يكي ديگر از دستاورد‌هاي ديپلماسي در چارچوب موازنه منفي است مخصوصا در زماني كه نگاه كشور‌هاي خارجي به ما با توجه به قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل بسيار خدشه‌دار شده بود تلاش براي دستيابي به يك توافق و در نهايت امضاي برجام توانست نام ايران را از مسائل غيرواقعي كه جهانيان آن را باور كرده بودند دور كند و بتوانيم دوباره در تمامي عرصه‌ها از جمله اقتصاد حق از دست رفته خود را بازيابيم. اينكه نتيجه حاصل از اين توافق و پيامد‌هاي بعد از آن چه شد قابل تامل است اما بايد توجه كرد كه با وجود خروج امريكا از برجام و بدعهدي‌هاي اين كشور يكي از بزرگ‌ترين دستاورد‌هاي ما از اين قرارداد خروج از قطعنامه شوراي امنيت و ايجاد فضاي گفتماني با ديگر كشور‌ها شد كه حتي بدون حضور امريكا نيز ايران مي‌تواند با يك ديپلماسي صحيح در راستاي منافع خود با ديگر كشور‌ها به مذاكره بنشيند و حرف ايران در تمامي جهان از اعتبار خاصي برخوردار باشد. برجام به جهان ثابت كرد كشور بدعهد و غيرقابل اطمينان بر خلاف تصورشان ايران نيست و همان امريكايي كه خود را مهد دموكراسي جهاني مي‌داند رفتار‌هايي بر خلاف عرف جهاني انجام داد. برجام اين فرصت را براي كشور فراهم كرد كه از طريق آن با ايجاد كانال اقتصادي ميان خود و اروپا و شرق آسيا بتواند به خواسته‌هاي برحق خود دست يابد و از طرفي در مقابل تحريم‌هاي ناجوانمردانه امريكا كه بي‌هيچ منطقي هنوز در جريان است مقاومت كند. درست است مخالفين داخلي و طيف هوادار ترامپ در امريكا اين معامله را برهم زدند اما از نظر منطق سياست راهي به جز مذاكره عاقلانه ميان كشور‌ها براي حل مسالمت‌آميز مشكلات وجود ندارد و ترامپ نيز نتوانسته با سياست‌هاي زورگويانه خود به خواسته‌هايش دست يابد از طرفي امريكا نه تنها نتوانست مشكل ايران را براي خود حل كند بلكه خود دچار چالش‌هاي عظيم‌تري شده كه عبور از آنها ديگر مانند بحران‌هاي پيشين براي غرب نيست. 

ايران تحت عنوان يك ابرقدرت با ماهيت امپرياليستي هيچگاه پاي ميز مذاكره نرفته اما امريكا دقيقا با همين نشاني خود را در مقابل كشور‌ها مي‌نشاند و نگاه غرب به كشورهاي خاورميانه با گسترش بيشتر اين‌گونه مذاكرات قطعا ديگر نگاهي از بالا به پايين نخواهد بود. برجام آزموني براي سنجش عقلانيت دولت‌ها و جريان‌هاي سياسي در كل جهان بود كه خود را در كدام طرف اين مساله قرار مي‌دهند زيرا تقابل نظامي با ايران براي امريكا جز فاجعه چيزي در پيش ندارد و طرف غربي نيز به خوبي مي‌داند كه راهي به جز تعامل با ايران در راستاي توافقاتي اقتصادي-  سياسي وجود ندارد. اهميت برجام براي داخل كشور نيز بسيار زياد بوده است و عمده ايده‌آل‌هاي اين قرارداد براي مردم شاخه اقتصادي آن بود كه جامعه را به گشايش‌هايي اميدوار كرد زيرا اقتصاد ما به عنوان يك چارچوب آسيب‌پذير از سوي سياست‌هاي خارجي به ‌شدت تحت تاثير اين‌گونه توافقات سياسي با ديگر كشور‌هاست و ايجاد كانال‌هايي امن با تمام جهان به جز رژيم صهيونيستي مي‌تواند،  راهگشاي بحران‌هاي اقتصادي در كشور باشد و مشخص است كه هرگونه ورود و خروج ارز به كشور نيز در جهت تعامل با طرف‌هاي خارجي است حتي قرارداد اخير با چين نيز بخشي از ديپلماسي صحيح كشور ما در برخورد با چين است. به راستي با يك نگاه عيني به اين مساله مي‌توان دريافت كه راهي نيز به جز گفت ‌وگو با  جهان براي كشور ما باقي نمانده بود و براي اثبات حقانيت خود نيز بايد به پاي ميز مذاكره مي‌رفتيم. شايد بعضي تحليل‌ها پيرامون انتخابات امريكا، گوياي بازگشت بايدن به برجام و توافقات ديگر باشد اما مساله كشور ما ديگر نفس برجام و ورود امريكا به آن نيست زيرا عمده برداشت‌هاي سياسي براي ما از اين قرارداد كسب شده است و امريكا براي ثابت كردن سياست‌هاي جديد خود است كه خواستار بازگشت به برجام شده است. در يك چشم‌انداز 5 ‌ساله نيز كشور ما با استفاده از پتانسيل‌هاي ديپلماتيك و زيرساخت‌هاي اقتصادي خود در پيوند با بخشي از اروپا و شرق آسيا مي‌تواند مديريت بحران اقتصادي را به دست بگيرد و آنگاه توازن قوا ميان كشور‌هاي مذاكره‌كننده براي روزي كه فضايي براي توافق بين‌المللي ايجاد شد، برقرار مي‌‌شود و ديگر مذاكره با غرب از سر ضعف نخواهد بود.

 

روزنامه اعتماد